اگر درک درستی از ریسک و زیان گریزی داشته باشیم، در انجام معاملات بسیار موفق تر عمل خواهیم کرد. احساسات ما اغلب عامل اصلی اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری ما هستند. تجربه های معامله گری زیادی وجود داند که در آنها حرص و ترس موجب خرید و فروش در زمانهای کاملا اشتباهی شدهاند.
اقتصاددانهای رفتاری همچنین متوجه شدهاند که حس پشیمانی و افسوس باعث میشود تا معاملهگران تصمیمات معاملاتی ضعیفی بگیرند.
معاملهگر یک معامله ضرر را برای دوری از احساس پشیمانی و افسوس که بسیار دردناک نیز است، نگه میدارد، به امید اینکه قیمت بازگردد. یا اینکه برای گرفتن سریع سود خود، معامله را زودتر از موعد می بندد و فرصت بزرگتری را از دست میدهد.
تقابل بین احساسات و ریسک کردن باعث می شود تا معاملهگران در تصمیمات معاملاتی خود تجدیدنظر کنند.
اگر فکر کنیم که معامله بعدی ما سود خواهد کرد، بی صبرانه آن را اجرا میکنیم. اما اگر شک داشته باشیم، هیچ تصمیمی نمیگیریم و اغلب مواقع حرکتهای بزرگ بازار را از دست میدهیم. این از آسیبهای ریسک و زیان گریزی است.
چالش یک معامله گر این است که به صورت صحیح ریسک خود را ارزیابی و احساساتش را کنترل کند و در کمال آرامش و به صورت کاملا منطقی معامله انجام دهد.

-دنیل کانمن
معاملهگرانی که اعتماد به نفس آنها بیش از اندازه است، شاید در برآورد احساسات خود دچار اشتباه شوند. د راین حالت ریسک و زیان گریزی آنها در پایین ترین حد خود خواهد بود.
کارین تاشکوف و ادلگارد ولفرت در دانشگاه سونی آلبانی تحقیقی انجام دادند که در آن توانایی افراد در پیشبینی احساسات خود بعد از یک ضرر مالی را بررسی کنند.
این مطالعه در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست، از دانشجویان خواسته شد تا فرض کنند که در یک شرطبندی شرکت کرده اند. سپس از آنها خواسته شد که ببنید اگر ببازند چه احساسی خواهند داشت. مثلا از آنها پرسیده شد: «اگر ۱۵۰ دلار ببازی چه حسی خواهی داشت؟»
پاسخ آنها این بود که احساس بدی خواهند شد.
این دانشجویان یک هفته بعد، وارد مرحله بعدی آزمایش شدند. در این مرحله به جای تصور ضرر، در شرایط واقعی شرطبندی قرار گرفتند تا حس واقعی ضرر را تجربه کنند.
بسیاری از این دانشجویان متوجه شدند که برآورد اولیه آنها کاملا اشتباه بوده است. این برآورد بسیار پایینتر و سهلانگارانه تر از شرایط واقعی بود.
توانایی پیشبینی واکنش احساسی بعد از ضرر واقعی ارتباط تنگاتنگی با ریسک و زیان گریزی دارد.
این یافتهها بیان میکند که اعتمادبهنفس بیش از حد و انجام معاملات زیاد، از ضعف پیشبینی صحیح احساسی ناشی میشود. یعنی فرد نمیتواند به صورت دقیق پیش بینی کند که بعد از یک معامله ضرر چه واکنش احساسی خواهد داشت.
تفکر فردی که اعتمادبهنفس وی بیش از اندازه است، احتمالا اینگونه است: «اگر ضرر کنم زیاد هم بد نمیشود.»
اگر پیشبینی کنید که بعد از ضرر احتمالی احساس بدی نخواهید داشت، به راحتی ریسک خواهید کرد.
در طرف دیگر معاملهگرانی که به سختی معامله انجام میدهند، حس ضرر را بسیار ناخوشایندتر از واقعیت میبینند. در واقع جلوگیری از پشیمانی یا افسوس خوردن، نقشی حفاظتی دارد. اگر با تصور ضرر حس بدی به شما دست دهد، تمایلی به انجام معامله نخواهید داشت.
اگر معاملات پرریسک زیادی انجام میدهید و ضرر میکنید، شاید بهتر باشد که روی حس ضررکردن تمرکز کنید. شاید هنوز به طور جدی به عواقب منفی ضرر فکر نکردهاید.
اگر به حسی که بعد از ضرر به شما دست میدهد تمرکز کنید، متوقف شده و بر تصمیمات معاملاتی خود تفکر بیشتری خواهید کرد. و اینجا به احتمال زیاد ریسک خود را مدیریت خواهید کرد. سپس بدون اینکه معاملات بد و احساسی انجام دهید، منتظر بهترین فرصت های معاملاتی خواهید ماند.
زمانهایی وجود دارند که احساسات جلوی انجام معاملات منطقی و در حالت آرامش را میگیرند. بنابراین اگر میزان ریسک شما بالاست، شاید بهتر باشد که تمرکز خود را به عواقب احتمالی ضرر بگذارید. این کار باعث جلوگیری از انجام معاملاتی می شود که حساب معاملاتی شما را از بین میبرند.

ریسک وقتی به وجود میآید که ندانید چکار میکنید.
وارن بافت
مطلب مرتبط:
چهار مرحله ضرر در معامله گری
8 پاسخ
سلام
ممنون از مطالب مفید و کاربردی ارایه شده
سلام ممنونم از لطف شما
واقعا خیلی مفید بود
مرسی از شما
فوق العاده بود؛ ممنون از مطالب خیلی خوبتون
ممنون از لطف شما جناب خالد عزیز
سپاس
مرسی از شما