زمان مطالعه:۵ دقیقه
۶ رفتار غیرمنطقی در بازار – سوگیری های شناختی
باید قبول کنیم که بزرگترین دشمن ما در معاملهگری نه بازار است، و نه صندوقهای سرمایهگذاری و نه بانکها؛ بلکه بزرگترین دشمن ما خودمان هستیم.
در معاملهگری و یا سرمایهگذاری یکی از سختترین کارها شفاف اندیشیدن است.
همهی ما تجربه این را داشتهایم که کاری را انجام داده و بعد از خود پرسیدهایم که «چرا این کار را کردم؟» یا «چرا این را قبلا ندیدم؟»
میدانستید که به این پدیده «سوگیری پسنگر» میگویند؟
بله و پدیده بسیار شناخته شدهای نیز است.
قبل از شروع اجازه دهید که درباره مسیر احتمالی حرکت بگویم. ایجاد یک سیستم فکری شفاف به زمان نیاز دارد. انجام آن در ابتدا بسیار دشوار است. اما اگر روی این موضوع تمرکز کافی بگذارید و ادامه دهید، با گذشت زمان خواهید دید که عملکرد شما به صورت شگفتانگیزی بهبود خواهد یافت.

۱- سوگیری تاییدی
سوگیری تاییدی (Confirmation bias) به معنی تحریف اطلاعات به منظور تایید عقایدمان است. به عنوان نمونه اگر تفکر شما این باشد که دنیا جای بدی است، حتما شواهد لازم برای این طرزفکر را خواهید یافت. خوب حال اگر موردی پیدا شود که این تفکر شما را رد کند، چه اتفاقی میوفتد؟ در این حالت شما یا آن را نادیده خواهید گرفت و یا آن را طوری تحریف میکنید که با تفکر شما همسو شود.
در معاملهگری نیز چنین است. برخی اوقات معاملهگران به ویژه معاملهگران تازهکار در یک معامله ضرر گرفتار میشوند ولی به امید برگشت قیمت، معامله خود را نمیبندند. حال این معاملهگر همیشه به دنبال اطلاعاتی میگردد که درستی معامله خود را تایید کند و تمام اطلاعات مخالف نظرش را نیز نادیده خواهد گرفت.
برای جلوگیری از گرفتار شدن در سوگیری تاییدی، باید تمام اطلاعات جدید را با یک چشم ببینید و به صورت انتخابی با آنها برخورد نکنید.
۲- سوگیری پسنگر
سوگیری پسنگر (Hindsight bias) به طور مستقیم با سوگیری تاییدی مرتبط است. ما بعد از رخداد اتفاقات، مسائل را بهتر از زمان رخدادشان میفهمیم. به قول مثل معروف قدیمی معما چون حل گشت آسان شود. حال اگر معاملهگر مثال قبل تصمیم بگیرد که معامله ضرر خود را ببندد چه اتفاقی میوفتد؟ خیلی سریع با خود میگوید: «اوه، همه چیز نشان میداد که روند نزولی هست، چرا معامله را زودتر نبستم؟» به این حالت میگویند «سوگیری پسنگر.» در پسنگری همه چیز معنی و مفهوم پیدا میکند.
بهترین روش جلوگیری از این سوگیری در معاملهگری این است که فقط بر اساس اطلاعات موجود عمل کنیم. بنابراین نباید سعی کنیم که بازار را با اطلاعات احتمالی پیشبینی کنیم و یا بر اساس امید و یا آرزو عمل کنیم. به عبارت دیگر اینجا شما بر اساس سیستم خود معامله میکنید در حالی که اطلاعات جدید را نیز به صورت کاملا بیطرفانه بررسی میکنید.
۳- زیان گریزی
اگر از ضرر نکردن نسبت به سودکردن حس بهتری دریافت میکنید، شما دچار پدیده زیان گریزی (Loss aversion) شدهاید. به عنوان مثال گم نکردن یک ۱۰ هزار تومانی بهتر از پیدا کردن یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی است. در حالت کلی حساسیت انسانها نسبت به موضوعات منفی بیشتر از موضوعات مثبت است. ببینید مردم چطور همیشه در حال ناله و شکایت هستند. برخی اوقات این شکایات به حقند، اما در اغلب موارد هیچ توجیحی ندارند. ما اغلب از نداشتههای خود مینالیم و از طرف دیگر قدردان داشتههای خود نیز نیستیم.
زیان گریزی در معاملهگری باعث میشود که معامله در ضرر خود را به مدت طولانی نگه داریم. چون درد ضرر احتمالی خیلی کمتر از ضرر قطعی است. برای جلوگیری از زیان گریزی باید روی طرزفکر خود کار کرده و بر اساس احتمالات فکر کنید.
۴- نتیجه نگری
نتیجه نگری (Outcome bias) یکی دیگر از مهمترین موضوعات روانشناسی است که در معاملهگری ما مشکل ایجاد میکند. انسانها تمایل دارند که یک تصمیم را بر اساس نتیجه آن ارزیابی کنند. در حالی که معیار ارزیابی باید خود روند تصمیمگیری باشد. در بهترین سناریو، شما یک سیستم معاملاتی دارید و بر اساس آن معامله میکنید.
مشکل اینجاست که معاملهگری بر اساس احتمالات است و سیستم شما همیشه جواب نمیدهد. اگر چنین اتفاقی بیوفتد آیا به معنی این است که روند کار شما مشکل دارد؟ به هیچوجه! معاملهگری همین است. اما اگر به این موضوع واقف نباشید، استراتژی خود را زیر سوال خواهید برد. این در حالی است که نتیجه ارتباط مستقیمی با روند ندارد. فقط بدانید که نتیجه انعکاس روند کار شما نیست.
۵- سوگیری کنشگرا
اگر صرفا به خاطر این که کاری انجام داده باشید، دست به اقدام میزنید، یعنی دچار سوگیری کنشگرا (Action bias) هستید. ما ترجیح میدهیم کاری هرچند بیفایده انجام دهیم تا اینکه بیکار بنشینیم. اگر اهل فوتبال هستید احتمالا این پدیده را زیاد دیدهاید. وقتی که ضربه پنالتی زده میشود، دروازهبان همیشه سعی میکند که به یک جهت، راست یا چپ شیرجه بزند. چرا؟ چون شیرجه زدن خیلی بهتر از یک جا ایستادن به نظر میرسد.
جسی لیورمور میگوید: «سود کردن با صبرکردن به دست میآید و نه با معامله کردن.»
وجود این سوگیری در ذات ما باعث میشود که کاری نکردن و منتظر ماندن، بسیار سخت و دشوار گردد. انتظار کشیدن واقعا کار سختی است. مثلا وقتهایی را تصور کنید که در صف اتوبوس و یا در مطب دکتر منتظر نوبت خود هستید. شاید به خاطر همین است که بیشتر معاملهگران شکست میخورند. چون نمیتوانند منتظر معاملهی درست بمانند و فکر میکنند که اگر کاری نکنند ضرر کردهاند. در نتیجه برای اینکه کاری کرده باشند شروع به انجام معاملات حساب نشده میکنند.
بلیز پاسکال میگوید: «تمام مشکلات بشر از اینجا نشات میگیرد که نمیتواند ساکت و آرام در گوشهای بنشیند.»
۶- اثر اعتماد به نفسِ کاذب (بیش اعتمادی)
اعتماد به نفس کاذب (Overconfidence effect) در معاملهگری صفتی بسیار مضر است. اگر اعتماد به نفس کاذب داشته باشیم، فکر میکنیم دانش بالایی داریم و ریسکهای سنگینتری میکنیم. بازار هیچ رحمی به این نوع رفتار ندارد. زیرا که به واقع بازار قابل پیشبینی نیست و بنابراین ما نباید حتی سعی کنیم آن را پیشبینی کنیم.
ما فقط باید دنبالهرو بازار باشیم. معاملهگران با تجربه به این قضیه کاملا آگاهی دارند و بنابراین سعی میکنند تا متواضع بوده و به بازار احترام بگذارند. مثلا فرض کنیم که یک معاملهگر در پنج معامله پیدرپی سود کرده است. بنابراین حس خیلی خوبی دارد و فکر میکند که دیگر شکستناپذیر است. اینجا چه اتفاقی میوفتد؟ ریسکهای بزرگتری کرده و نهایتا یک روز ضرر بسیار سنگینی را متحمل خواهد شد.
منبع اولیه: TradingView؛ ترجمه مجله مارکتیکس؛ استفاده از مطالب سایت بدون ذکر منبع مورد رضایت ما نیست.
10 پاسخ
عالی بود
مرسی از شما
بسیار عالی بود،آقای صالح عزیز ممنون از ارائه چنین مقاله پرسودی👏
ممنونم از لطف شما جناب وحید عزیز
عالی بود
سپاس
خواهش می کنم مرسی از شما
عالی
ممنونم از شما
مرسی از شما🌹🌹🌹
سلام خواهش میکنم مرسی از لطف شما 🌹🙌